بهروز رضائی منش

دانشیار رشتۀ مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبائی

بهروز رضائی منش

دانشیار رشتۀ مدیریت دولتی دانشگاه علامه طباطبائی

علت تنفر عده ای از علوم انسانی اسلامی

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۹:۴۴ ب.ظ
یکی از همکاران محترم دانشکده معتقد است که کسانی که در رشته های کمی (فنی) تحصیل کرده اند به علت کوشش ها و دقت های فراوان و مستمرشان در فرآیند حل مسئله ها و معادلات قنی و ریاضی نمی توانند به آسانی به مقولات کلی و کیفی و نامحسوس اعتماد کرده و آن ها را بپذیرند. مثلا وقتی اساتید علوم انسانی اقدام به نظریه پردازی می کنند، معتقد است که کارهای آنها به علت فقدان شاخص های کمی مشخص برای اندازه گیری نمی تواند یک نظریه قلمداد شود. (در حالی که عنوان "نظریه" خود گویای وجود خلل و عدم پذیرش نظریه به عنوان یک قانون علمی است) از این رو، نظریه هایی را که همکارانم در کرسی های نظریه پردازی می دهند در مرتبه ی یک نظریه نمی دانند و از این رو، به آنها عنوان "علمی - ترویجی"!   می دهند. احتمال می دهم که ایشان دیدگاه خود را از یکی از استادان رشته های فنی دریافت نموده باشند. ولی چه ایده از خود ایشان باشد یا نه، باید گفت این دیدگاه در بین استادان رشته های فنی بسیار مرسوم است. یکی از دوستانم که استاد رشته کامپیوتر است نیز معتقد است که تنها معیار پذیرش درستی یک نظریه "آزمون پذیری" آن است.
این نگرش تحقیر کننده و استدلال بدبینانه به نظریه پردازی در علوم انسانی جدید نیست. خاستگاه و سابقه ی مخالفت با موضوع های علوم انسانی را باید :.7پوزیتیویست های افراطی از دیرباز مخالف موضوع های بوده اند که نامحسوس و نامشهودند. اما دیدگاه "قاره ای" (اروپایی ها) از همان آغاز پیدایش علوم انسانی کمیّت گرا ضمن طرح دیدگاه های روحی و فرهنگی و روانشناختی و جامعه شناختی کیفیت گرا به مقابله ی با آنها پرداختند. نگرش های کمیّت گروانه (پوزیتیویستها) ی افراطی حلقه ی وین بالاخره توسط ماکس وبر و کارل پوپر (و بویژه کارل پوپر) شکست خورد. به گونه ای که در دو دهه اخیر دانشگاه های آمریکایی و انگلیسی پیرو دیدگاه آنگلوساکسون نیز گرایش زیاد به رویکردهای کیفی پیدا کرده اند.
برای بررسی یک رشته ی علمی باید آن را تعریف کرد. برای تعریف سه معیار مطرح است. 1-تعریف به موضوع 2- تعریف به هدف 3- تعریف به روش. راه حل پوپر در مواجهه با رشته های علوم اجتماعی توسل به تعریف به روش این رشته ها است. رشته ها و موضوع ها و مسائل علوم اجتماعی به همان اندازه علم هستند که رشته ها و موضوع ها و مسائل علوم طبیعی و علوم تجربی. ولی چگونه؟ هرگاه یک رشته ی دانشگاهی برای بررسی و مطالعه و تایید و رد فرضیه ها و نظریه های خود از "روش شناسی" علمی مضبوط و روشمند تبعیت کند آن بررسی و آن موضوع بدون توجه به این که به علوم اجتماعی یا علوم طبیعی و تجربی تعلق دارد علم محسوب می شود. معیار دومی که پوپر مطرح ساخت ابطال پذیری منطقی است. یعنی اگر بتوان فرضیه ای را بدون انجام آزمایشات عملی و تجربی (که مستلزم صرف هزینه های زمانی و مالی و انسانی و مالی ا:.8)ت) با استدلال منطقی شکست داد، آن نظریه پیش از پا نهادن به میدان آزمون از درجه اعتبار ساقط می گردد.
هرچند مخالفان نظریه های علوم اجتماعی برای اعلام موجه بودن مخالفت خود استناد به هزینه و خسارت ها و فجایع اجتماعی ناشی از اجرای نظریه های علوم اجتماعی در عرصه سیاست و سازمان ها و جوامع می کنند. 
می توان متوجه شد که دقت ابزارهای اندازه گیری و عدم تعصب به فرضیه ها و نظریه ها در علوم تجربی ( و طبیعی) و همه گانی بودن و جهانی بودن سنجش پذیری آن ها امکان سوء استفاده کردن از نظریه ها و تعصب و جانبداری بی جا از عقاید (فرضیه ها و نظریه ها) ی علمی را به حداقل رسانده است. در حالی این حداقل سازی ریسک ها و تهدیدات و خسارت ها در علوم اجتماعی به مراتب کمتر است. و حال در نظر داشته باشید تجربه ی تلخ پیاده سازی عقاید دینی در جوامع را که چگونه مخالفتها با علوم انسانی اسلامی را مزید بر علت کرده است. مخالفان با این ندارند که چه کسی در جبهه حق یا جبهه باطل است، آنها به این می نگرند که جوامع غیردینی (سکولار) چگونه توانسته اند بدون داشتن حساسیت نسبت متغیرهای دینی شرایط زیستی مناسب تری را برای شهروندان خود فراهم آورند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۳۰
بهروز رضائی منش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی